باور میکنم حضورت را...

ساخت وبلاگ
و من با اولین 

تکان های ریزِ «تو»

زیر و رو شدم...!

ته نوشت:

هیچ وقت فکرشو نمی کردم با یه تکون کوچیک

انقدرررر منقلب بشم و زبونم بند بیاد و فقط اشک شوق تو چشمام جمع شه...

حسِ عجیب و نابیِ...!

و من این روزها با هر ابراز وجود کوچک تو

دوباره شکل میگیریم... دوباره روح می گیرم...

96/6/21

نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ساعت 13:54 توسط منِ تو| |

!من و ناشناخته هایی از جنس با تو بودن...
ما را در سایت !من و ناشناخته هایی از جنس با تو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fin-mane-taze0 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1397 ساعت: 5:52